نازنين زهرانازنين زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

نازنين زهرا نفس مامان وبابا

وقتی مادر می شوی

وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ...وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ...اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ...دنیات میشه رنگها ...دنیای شاد ریاضی ...دنیات میشه عروسک.... .دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ...با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..بزرگ میشی ..اینقد بزرگ که همه میفهن مادری . یهویی کوه میشی .توانت میشه 1000 برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش !دیگه وقت نداری یه صبح تا شب بری خریدواسه یه مانتو ...وقتت میشه طلای1000 عیار ! نایاب نایاب ....وقتت میشه کودکت ...حالا کوه شدی اون میخواد ازت بره بالا !قدرتمند میشی ...ولی بازم دنیات کوچیکه...دنیات اندازه دل کودکت

بازم ریفلاکس

دیروز یکشنبه بود ومن مدرسه نداشتم وروزه بودم ساعت 10 صبح که بیدارشدم یک شماره ناشناس بهم زنگ زده بود اس دام شما ؟ بعد چند ثانیه خانم حیاتی تماس گرفت و گفت برامون پیش دکتر حکیم زاده نوبت گرفته ساعت 7 شب . نمی دونستم چکارکنم ولی نمی تونستم از این فرصت بگذرم برا همین به بابا زنگ زدم اونم موافقت کرد . ساعت 11 دخملی رو بردیم بهداشت برا 3 سالگی . مثل همیشه کلی حرف و تعریف داشت برا همه و با شیرین زبونیش دل همه رو برده بود. وقت وزن گرفتنش روشو بالا گرفته بود تا نحوه کار کردن وزنه هارو ببینه ، از خانمه می پرسید آمپول دارید ؟ -  نه چطور ؟ - آخه من می ترسم ولی جیغ نمی زنم - تو بزرگ سدی دیگه واکسن نداری اومدیم خونه و دخمل...
24 دی 1392